وودی آلن؛ پیرمرد عاشق پیشهی سینما
وبسایت اردبیل سینما تقدیم می کند: وودی آلن از آن دست فیلمسازانی است که علاوه بر کارگردانی، خودشان مینویسند و خودشان هم بازی میکنند. او کارش را با استندآپ کمدی شروع کرد و تا حالا که بیش از ۸۰ سال دارد هیچگاه سعی نکرده فقط پشت دوربین بماند و همیشه وسط صحنه بوده؛ در ادامه با زندگینامهی «وودی آلن» (Woody Allen) یکی از به نام ترین کارگردانان عصر حاضر، همراه ما باشید.
«آلان استوارت کانیگزبرگ» با نام کنونی «وودی آلن» در یکم دسامبر ۱۹۳۵ (۸۱ ساله) در نیویورک آمریکا به دنیا آمد. او و خواهرش در بروکلین نیویورک بزرگ شدند. مادرشان کتاب دار بود و اصالتا از مهاجران اتریش. پدر آنها، |«مارتین کانگزبرگ» جواهرساز و پیشخدمت بود؛ البته مارتین هیچ وقت سر یک کار بند نمیشد، مدتی فروشندگی کرد بعد راننده تاکسی شد کمی بعد از کافه سر در آورد به کافهداری پرداخت؛ او حتی چند وقت در استخر کار میکرد. آلن این روحیهی از یک شاخه به شاخه دیگر پریدن و کمحوصلگی را از پدرش، مارتین، به ارث برده؛ او هم هر وقت یک پروژه حوصله اش را سر ببرد صبر ندارد و یک باره کار را رها میکند. پدر آلن هم مانند مادرش مهاجر بود؛ او تبار روسی داشت و با خانوادهی خود به آمریکا مهاجرت کرده بود. البته والدین آلن هردو در بخش جنوب شرقی منهتن نیویورک بزرگ شده بودند. در خانهی آنها زبان های روسی، آلمانی، عبری، ییدیش و البته انگلیسی صحبت میشد.
آلن که انگار تحصیلات دانشگاهی راضی اش نمیکرد خودش دست به کار شد و به صورت خودآموز در زمینه فیلم و سینما بهطور مبسوط مطالعه کرد.
آلن کودکی شادی نداشت. پدر و مادرش اغلب با هم دعوا میکردند. آلن هم نمیتوانست با مادر همیشه عصبانی ای که زود از کوره در میرفت کنار بیاید؛ در عوض بچه های خانواده رابطه خواهر-برادری خاصی با هم داشتند و خیلی به هم نزدیک بودند؛ طوری که این نزدیکی تا امروز هم ادامه یافته. آلن از کودکی آلمانی صحبت میکرد. دربارهی کودکیاش این طور تعریف میکند: «وقتی بچه مدرسه ای بودم خیلی وقت ها مرا با دیگر همکیشان به اردوهای تابستانی میفرستادند؛ هر دفعه هم سه ماه تمام، بچههای انواع اقوام و نژادها تا میخوردم وحشیانه مرا می زدند» ۸ سال از دوران تحصیلات اش را در مدارس مذهبی گذراند؛ سپس یک سال به دبیرستان عمومی ۹۹ که حالا نامش به دبیرستان علوم و ادبیات «آیزاک آسیموف» تغییر کرده رفت. ولی سالهای آخر دوران متوسطه را در دبیرستان «میدوود» گذراند و در سال ۱۹۵۳ از آنجا دیپلم گرفت. در طول دبیرستان روی صحنه میرفت و برای بچهها به اصطلاح «استند آپ کمدی» اجرا میکرد. بر خلاف روحیه ملایم و شوخ طبع اش در دبیرستان خیلی به بازی سخت بیسبال علاقه داشت و به خاطر بازوان پرتوانش اولین کسی بود که برای تیم مدرسه انتخاب شد. در کنار ورزش، شعبدهبازی را هم دوست داشت و همیشه همکلاسی هایاش را با شیرین کاری سرگرم میکرد.
زندگی آلن همیشه پر از آدمهای مختلف بود و سروصدا و مشاجره بخشی جدا نشدنی از آن؛ برای همین دربهدر دنبال کنج اذلتی بود تا در سکوت و آرامش کارش را کند؛ با پایان متوسطه از خانواده جدا شد و در یک آپارتمان، مستقل زندگی کرد. در ۱۷ سالگی نام اش را در شناسنامه به Heywood Allen تغییر داد. هرچند آلن اغلب از اوضاع خانه و خانواده ای پردعوا و پرسروصدا شکایت میکرد ولی بعداً همین ها ابزار کارش برای نوشتن و اجرای داستانهای طنز و فکاهی شدند. برای پول در آوردن هم دست به دامن همین استعدادش شد و برای یک واسط، داستانهای طنز و فکاهی مینوشت تا او آنها را به ستون نویسان روزنامهها بفروشد تا چاپ شوند. در همان وقتها بود که از دوستانش خواست دیگر او را «وودی» صدا بزنند و اینگونه نام «وودی آلن» به وجود آمد. آنطور که خودش میگوید اولین فکاهیای که نوشت عنوان جالبی داشت: «وودی آلن میگوید او در رستورانی غذا خورد که قیمتهایش فضایی بود.»
خیلی از شروع کارش نگذشته بود که متوجه شد به تنهایی از مجموع حقوق والدینش بیشتر در میآورد. دبیرستان که تمام شد یک کار دیگر هم کرد؛ به دانشگاه نیویورک رفت تا در رشتهی «ارتباط و فیلم» تحصیل کند. او در سال ۱۹۵۳ وارد دانشگاه شد اما هنوز یک سال هم نگذشته بود که چون در درس «تولید تصویر متحرک» افتاد به کل قید مدرک و تحصیلات عالی را زد و دانشگاه را ترک کرد. هرچند سال بعد در ۱۹۵۴ به آموزشکده شهری نیویورک رفت تا «فیلم» بخواند اما یک ترم هم دوام نیاورد. بعدها در مصاحبه ای با نیویورک تایمز گفت که بزرگترین پشیمانی زندگی اش این است که با عملکرد ناپخته خود دانشگاه را ناتمام رها کرده و مدرک نگرفته.
آلن که انگار تحصیلات دانشگاهی راضی اش نمیکرد خودش دست به کار شد و به صورت خودآموز در زمینه فیلم و سینما به طور مبسوط مطالعه کرد. از قِبل همین مطالعه ها بعداً حتی توانست در دانشگاه «نیو اسکول» نیویورک به تدریس بپردازد. در همان دوران نزد نویسنده مطرحی به نام «لاجس اِگری» به یادگیری نویسندگی پرداخت تا قلمش را صیقل دهد و اصولی وارد این حرفه شود.
ورود آلن به حرفهی نویسندگی، آن هم در سطح بالا خیلی زود اتفاق افتاد؛ کار را با نوشتن برای تلویزیون و برنامهی محبوب Your Show of Shows شروع کرد؛ از قضا از همان اول هم با اقبال بینندگان و منتقدان مواجه شد و در مراسم «اِمی» نامزد دریافت جایزه شد. اما زود از این کار خسته شد و تصمیم گرفت خودش نوشتههایاش را اجرا کند و استند آپ کمدی را در بالاترین رده امتحان کند. نتیجه کار باز هم خیلی گل کرد و بین نیویورکی ها واقعاً محبوب شد. نمایش هایش شخصیت کمدی اصلی نمایش هایش «نِبیش» نام داشت و تا سالهای سال در کارهایش از این نقش استفاده میکرد.
آلن همانقدر که نویسندگی و کارگردانی را دوست داشت به بازیگری هم بی نظر نبود؛ در بسیاری از کارهایش مانند Pussycat (اکران ۱۹۶۵) و Don’t Drink the Water که یک سال بعد در برادوی اجرا شد خودش هم بازی کرد. سرآغاز حرکت وودی آلن به کارگردانی در ۱۹۶۶ و با فیلم What’s Up, Tiger Lily رقم خورد ولی در حقیقت اوج گیری شهرتش در ۱۹۶۹ و با فیلم Take the Money and Run شروع شد.
او در ادامه، Bananas را در ۱۹۷۱ به سینما برد؛ سال بعد دو فیلم دیگر را کارگردانی کرد. در ۱۹۷۳ فیلم Sleeper را ساخت که در نوع خود موفقیتی برای آلن به حساب میآمد. البته او در طول دوران حرفهای اش همیشه داستان های کوتاه طنز مینوشت که خیلی شان در مجله The New Yorker چاپ میشدند.
کارهای برجستهی حرفهای
یکی از نقاط عطف ساخته های آلن فیلم «آنی هال» (Annie Hall) با بازی «دایان کِیتون» است. آلن هم این فیلم را کارگردانی کرد هم یکی از نویسندگان فیلمنامه اش بود (به اتفاق مارشال بریکمن) و هم خود در آن بازی کرد؛ او و کیتون سر فیلمبرداری این فیلم مدتی با هم رابطه عاطفی داشتند ولی به ازدواج ختم نشد. فیلم آنی هال در چهار بخش از جمله بهترین فیلم، بهترین کارگردان و بهترین فیلمنامه برنده اسکار شد. فیلم بعدی آلن با نام «منهتن» در ۱۹۷۹ اکران شد؛ او این فیلم را ادای احترامی به زادگاه خود توصیف میکند که از خیلی لحاظها آغازی برای فیلم های آینده اش شد.
برخی از فیلمهای آلن طی ۱۰ سال بعد موفق بودند و برخی هم نه؛ خیلی شان ترکیبی مورد علاقه آلن یعنی درام و کمدی بودند. در ۱۹۸۶ فیلم «هانا و خواهرش» دومین جایزهی اسکار آلن در زمینه فیلمنامه نویسی را برایش به ارمغان آورد و با ۱۸ میلیون دلار رکورد فروش فیلم تا آن زمان را شکست. او و فارو طی این سالها با هم در ارتباط بودند ولی این رابطه به ازدواج منجر نشد؛ با این حال آنها صاحب یک فرزند پسر به نام «سَچل» هستند و دو فرزند دیگر، یک دختر به نام دیلان و یک پسر به نام موزز، هم به فرزندی قبول کردند.
در دهه ۹۰ میلادی رابطه آلن با شرکتهای سرمایهگذاری و فیلمسازی هالیوودی خوب نبود و او در این سالها فیلم های کم بودجهای چون Husbands and Wives در ۱۹۹۲،Bullets Over Broadway در ۱۹۹۴، Mighty Aphrodite در ۱۹۹۵ و Sweet and Lowdown در ۱۹۹۹ را به سینماها فرستاد.
از ۲۰۰۰ تاکنون
وودی آلن با اینکه امسال ۸۱ ساله شده ولی میگوید به نظرش هنوز برای اینکه بهترین کار عمرش را بسازد فرصت دارد.
آلن از دهه هفتاد میلادی به طور مرتب هر سال یک فیلم ساخته؛ اما هزاره سوم میلادی را با رشته فیلم های کمدی شروع کرد و کمی پرکارتر شد؛ در ۲۰۰۰ چهار فیلم، ۲۰۰۱ دو فیلم، ۲۰۰۲ یک فیلم، ۲۰۰۳ سه فیلم، ۲۰۰۴ دو فیلم و در ۲۰۰۵ سه فیلم ساخت که یکی شان فیلم موفق Match Point بود. آلن در ۲۰۰۶ دو فیلم Scoop و Home را در سینماها نمایش داد. در ۲۰۰۸ Vicky Cristina Barcelona را اکران کرد و در ۲۰۱۱ فیلم مشهور کمدی رمانتیک Midnight in Paris (نیمهشب در پاریس) بر پرده نقرهای نمایش داد. مورد اخیر برای آلن جایزه بهترین فیلمنامه اصلی را به همراه داشت. کار بعدی اش، To Rome With Love، یک فیلم کمدی با بازیگران بینالمللی بود که خود آلن هم بعد شش سال در آن بازی کرد. اما سال ۲۰۱۳ و اکران فیلم Blue Jasmin یک نامزدی دیگر در بخش بهترین فیلمنامه را در کارنامه آلن افزود.
او در ۲۰۱۴ یک کمدی رمانتیک دیگر به نام «جادو در مهتاب» را ساخت که «کالین فرث» نقش اول آن را ایفا کرد. آلن در ۲۰۱۵ با فیلم Irrational Man بازگشتی به درام داشت؛ در این فیلم «واکین فینیکس» و «اِما استون» بازی کردند. او در سال جاری (۲۰۱۶) فیلم Café Society را اکران کرد. وودی آلن در ادامه قانون شخصی نانوشته خودش که هر سال حداقل یک فیلم داشته باشد در سپتامبر ۲۰۱۶ فیلمبرداری فیلم بعدی خود را که هنوز نامی هم برای آن قطعی نشده شروع کرد. داستان این فیلم که قرار است سال ۲۰۱۷ پخش شود در دهه ۵۰ میلادی میگذرد و «کیت وینسلت» و خواننده معروف «جاستین تیمبرلیک» در آن ایفای نقش میکنند.
زندگی شخصی
آلن در بیش از ۸۰ سال زندگی خود سه بار ازدواج کرد: از ۱۹۵۶ تا ۱۹۵۹ با «هرلین روزن»، از ۱۹۶۶ تا ۱۹۷۰ با «لوییس لیسر» و از ۱۹۹۷ به این سو با «سون-یی پِروین». البته حدود ۱۲ سال به صورت گسسته با «میا فارو» ارتباط عاطفی داشت؛ به جز فارو مدت زیادی هم با «استیسی تیلکین» و «دایان کیتون» در رابطه بود.
اما بزرگترین رسوایی در زندگی او بر ملا شدن رابطهاش با «سون-یی پروین» بود که بعداً هم با او ازدواج کرد. سون-یی دختر خوانده «فارو» و به واسطه رابطه آلن با فارو به نوعی دختر خوانده او هم حساب میشد. تیتر یک روزنامههای آن سال این فاجعه اخلاقی بود و باعث شد فارو از آلن شکایت کند؛ دادگاه به نفع فارو رأی داد و وودی آلن به پرداخت ۳ میلیون دلار محکوم شد. اما آلن این موضوع را از دید دیگری نگاه میکرد؛ او به در این باره به روییترز گفت: «اصلاً رسوایی چیست؟ موضوع خیلی عادی است. من عاشق این دختر شدم و با او ازدواج کردم! مردم به این قضیه برچسب رسوایی میزنند و میدانید من هم به همین خاطر از این موضوع خوشم میآید چراکه وقتی از این دنیا برم دلم میخواهد بگویم من در زندگیام یک رسوایی ناب داشتهام.»
البته این تنها رسوایی این کارگردان مشهور نبود؛ مورد بعدی در ارتباط با دختر خوانده رسمی خودش «دیلان» بود که او را به اتفاق «فارو» به فرزندی گرفته بودند. آلن به خاطر آزار جنسی دیلان تحت بازرسی قرار گرفت. موضوع تجاوز جنسی به دختربچه هفت ساله در حالی مطرح شد که آلن و فارو سر قضیه پروین با هم درگیر بودند و دادگاه آنها در جریان بود؛ قاضی حکم به بازجویی داد ولی چون دلایل محکمی پیدا نشد متهم را در این مورد تبرئه کرد. اما گذشت تا اوایل ۲۰۱۴ و حدود بیست سال بعد از آن ماجرا، خود دیلان در یک وبلاگ جزئیات تجاوز پدرخوانده اش را بیان و دوباره توجه رسانه ها را به این موضوع معطوف کرد؛ البته آلن تا همین امروز این مسئله را نپذیرفته و آن را مردود میداند.
وودی آلن و سون-یی پِروین که در ۱۹۹۷ رسماً ازدواج کردند دو دختر به نام های بِچت و منزی را به فرزندی قبول کردهاند. آلن در ۲۰۱۵ در مصاحبه ای با NPR درباره رابطه اش با سون-یی گفت: «۲۰ سال است که با هم ازدواج کردهایم و همه چیز خوب است؛ و علیرغم اختلاف سنی زیادی که داریم؛مشکلی وجود ندارد چون خود سون-یی از اینکه همسرش گاهی مثل پدر برای او باشد رضایت دارد.»
وودی آلن با اینکه امسال ۸۱ ساله شده ولی میگوید به نظرش هنوز برای اینکه بهترین کار عمرش را بسازد فرصت دارد! او که بارها در مصاحبه هایش اعلام کرده کلاً از آدمها خوشش نمیآید، درباره مشکلش با مردم میگوید: «البته به نظرم معدودی شان خیلی خوب هستند اما اغلب قریب به اتفاق آدم ها بدند. من همیشه یکی از کسانی بودهام که دوست دارند یک شهاب سنگ به زمین بخورد و همه را از بین ببرد؛ آماری هم نگاه کنید این طوری درصد کسانی که حقشان از بین رفتن است بیشتر خواهد بود!»
آلن خود را ماجراجو و نترس میداند و در این باره میگوید: «اگر در زندگی شما خبری از شکست های چند باره نیست پس معلوم است که هیچ کاری را با خلاقیت انجام نمیدهید.» او در پاسخ به اینکه بزرگترین پشیمانی زندگی اش چیست گفته: «بزرگترین پشیمانی! من یک عالمه دارم، جزئی و بزرگ؛ اما برای من بزرگترین شان این است که دانشگاه را تمام نکردم. وقتی کاری را بکنی و مدرکش را نگیری انگار شاه باشی و تاج بر سر نگذاری. آن موقع جوانی کردم. یک چیز دیگر این است که چرا زندگی جدی تری نداشتم و زندگی را جدی تر نگرفتم؛ فیلمهای من آن اوایل سرگرمکننده تر بودند. اما اینها دلیل نمیشود که به آینده امیدوار نباشم. هنوز فرصت هست تا بهترین کارها را انجام دهم. باید بگویم که من از مرگ نمیترسم فقط وقتی رخ میدهد نمیخواهم آنجا باشم!»
منبع: دیجی مگ | نویسنده: علیرضا برادران