وبسایت اردبیل سینما گزارش داد: نقد و تحلیل فیلم تنگه ابوقریب ساخته بهرام توکلی – در جشنواره امسال چهار فیلم جنگی داشتیم که تنگه ابوقریب نسبت به سه فیلم دیگر در جایگاه بالاتری قرار میگیرد. اما دلیل این انتخاب نه به خاطر نقاط مثبت و سطح کیفی بالای فیلم توکلی، که به دلیل کیفیت بسیار پایین سه فیلم دیگر است. سرو زیر آب (محمد علی باشه آهنگر) فیلمی به شدت خنثی و کسلکننده بود و ماهورا (حمید زرگرنژاد) نیز در پیشبرد و گسترش داستانِ غیرخطیاش کاملا الکن و ناموفق. به وقت شام (ابراهیم حاتمیکیا) هم که به تجربهای هجوآلود و کاریکاتوری تبدیل شد. بنابراین تنگه ابوقریب تنها فیلم جنگی جشنواره بود که به طور کامل هدر نرفته است.
اما این بدان معنا نیست که با فیلمی خوب و کم اشتباه طرف هستیم. اتفاقاً در تنگه ابوقریب عوامل فنی و تیم بازیگری کارشان را به خوبی انجام دادهاند و این بهرام توکلی به عنوان نویسنده و کارگردان بوده که از پس مسئولیتاش بر نیامده است.
ما با فیلمنامه ای طرف هستیم که نمیخواهد داستانگو باشد. اما مشکل اینجاست که فیلمنامه نویس حتی نمیتواند یک شمای کلی از ماجرا را پیش روی ما قرار دهد. مثلا آن کپشن های آخر باید در طول فیلم توسط تماشاگر دریافت میشدند. ما نه میفهمیم ارتباط میان شخصیتها چیست و نه حتی متوجه اهمیت استراتژیک سقوط نکردن تنگه میشویم. نه میدانیم در جبهه خودی چه خبر است و نه میفهمیم در جبهه دشمن چه اتفاقی دارد میافتد. در حقیقت فیلم درباره واقعه و آدمهایی است که وجوه مختلفشان برای ما روشن نمیشود.
نقد و تحلیل فیلم تنگه ابوقریب ساخته بهرام توکلی
شخصیتها عمق پیدا نمیکنند و فیلمنامه در جلو بردن یک خط داستانی ساده نیز ناموفق است. نتیجه همه اینها، عدم شکلگیری درام است و آدمهایی که از یک سوی به سوی دیگر میروند و اطرافشان بمب میخورد، بدون آنکه آنچه برایشان دارد اتفاق میافتد از نظر دراماتیک برای ما اهمیت پیدا کند. بله، جنگ ایران و عراق هست و رزمندههای ایثارگری که جانشان را در راه دفاع از مملکت فدا میکنند. اما این اطلاعاتی که مخاطب با خود به سالن سینمای میآورد، به هیچ عنوان کافی نیست و ما برای درگیرشدن با شخصیتهای فیلم باید آنها را بشناسیم و از جنبه های متفاوت عملیاتی که دارند انجام میدهند آگاه باشیم.
در تنگه ابوقریب خبری از یک جهان داستانی با هویت و قابل پیگیری نیست. نه داستانی میبینیم و نه حتی خرده داستان هایی که در کنار هم یک روایت منسجم را بسازند. توکلی شخصیتهایش را با بی مسئولیتی در یک جهنم رها کرده و مدام بر سرشان گلوله میریزد. از این رو فیلم نه جای کشفی برای مخاطب دارد و نه ما را نسبت به واقعه تاریخی مورد نظرش به شناخت و درکی میرساند. فیلمی که درباره یک عملیات جنگی است ولی عملا در شناساندن جغرافیای میدان نبرد شکست میخورد و ما در خلال صحنه های دلخراش آن متوجه نمیشویم که دقیقا چه خبر است و چه در سر کارکترها میگذرد. به اینها اضافه کنید شعارهای ضدجنگی را که کارکردی کاملا تزئینی دارند و بیشتر حاصل یک پز روشنفکرانهاند تا یک نگرش اصیل به مقوله جنگ.
در نهایت نیز همه شخصیتهای اصلی پس از دور خود چرخیدن و از این سو به آن سو دویدن از دست میروند تا فیلم مخاطب سرگرداناش را با چنین پایانبندیای، کاملا سرخورده بدرقه کرده و با نابودی بی رحمانه شخصیت ها، تلخی بیشتری را به تماشاگر تحمیل کند.
توکلی پشت فیلمبردار توانمند، تیم بازیگری مستعد و پروداکشن عظیم فیلمش پنهان شده تا نابلدی هایش مشخص نشوند. اما حاصل کار، آن هم با این بودجه هنگفت، مهر تائیدی بر ضعفهای تکنیکی فیلمساز است. تانک ترکاندن و استفاده از برداشت بلند که به معنی کارگردانی سطح بالا نیست. وقتی نه خبری از درام است، نه یک رویکرد بصری ویژه و نه میزانسن های موثری که در یاد بماند. فیلمساز در معرفی جغرافیا و زمان ناتوان است و با شلوغکاری و کمک گرفتن از التهاب جنگ میخواهد مخاطب را مرعوب کند. این میشود که توکلی روی میآورد به نشان دادن قربانیهای بمبهای شیمایی و دستها و پاهای بریده رزمندهها و خشونت عریانی که تنها در صورتی میتوانند تاثیر لازم را بگذارند که ما کارکترها و فضای داستانی فیلم را شناخته و پذیرفته باشیم. تنگه ابوقریب نشان میدهد که امکانات فراوان از یک کارگردان متوسط، یک فیلمساز توانا نمیسازد.
منبع: کافه سینما | نویسنده: آریان گلصورت
آدرس وبسایت سینما قدس اردبیل: http://www.cinemaghods.com/