برترین فیلم های بدون اسکار – ده فیلمی که اسکار را دست خالی ترک کردند
وبسایت اردبیل سینما گزارش داد: معرفی برترین فیلم های سینما که دست خالی از تصاحب اسکار بودند.
شماره ۱۰: Hell or High Water
محصول:۲۰۱۶
در ۸۹امین مراسم جوایز اسکار در سال ۲۰۱۷، فیلم) «Hell or High Water» اگر سنگ از آسمان ببارد) به نویسندگی تیلور شریدن و کارگردانی دیوید مکنزی، برای بهترین فیلمنامه اصلی، بهترین بازیگر نقش مکمل مرد (جف بریج(، بهترین تدوین (جیک روبرتز) و بهترین فیلم نامزد شده بود.
اگرچه این فیلم هیچ یک از جوایز این چهار دسته را برنده نشد اما یکی از بهترین فیلم های ساخته شده در سال ۲۰۱۶ می باشد، استفاده از عناصر اکشن و هیجان انگیز جهت نزدیک شدن به یک درام خانوادگی با پیام اجتماعی بسیار واضح، یکی از نکات این فیلم می باشد. گفتگوی بین جف بریج و شخصیت کریس پاین )مارکوس همیلتون و توبی هوارد) در پایان فیلم، یکی از قابل توجه ترین سکانس های دیالوگ در آن سال بود.
فیلم همچنین در بخش نوعی نگاه در جشنواره ی فیلم کن سال ۲۰۱۶ به نمایش درآمد، و با وجود اینکه موفق به کسب هیچ یک از اسکارهایی که برای آن نامزد شده بود نشد، توسط موسسه فیلم آمریکا در بین ۱۰ فیلم برتر سال شناخته شد و بعید است که بینندگانِ این فیلم، به این زودیها آن را فراموش کنند.
شماره ۹: Dr. Strangelove or : How I Learned to Stop Worrying and Love the Bomb
محصول:۱۹۶۴
نامزد ۴ جایزه ی اسکار در سال ۱۹۶۵- بهترین فیلم، کارگردانی (استنلی کوبریک)، بازیگر نقش اصلی مرد و فیلم نامهی اقتباسی – به عنوان یکی از بهترین آثار کوبریک به شمار می رود.
این کمدی جنگ سرد که به طور کلی یک حمله ی هسته ای به اتحاد جماهیر شوروی را دنبال می کند در حالیکه رئیس جمهور ایالات متحده، افسر نیروی هوایی سلطنتی و فرماندهان ستاد مشترک تلاش دارند تا از آخر الزمان هسته ای جلوگیری کنند، اثبات بیشتری است بر این موضوع که کوبریک قادر به فیلم ساختن در یک طیف وسیعی از ژانرها به طرز استادانهای می باشد.
با تعلق گرفتن سه اسکار از شاخه های ذکر شده به فیلم «بانوی زیبای من» (My Fair Lady) و اسکار بهترین فیلمنامهی اقتباسی به بکت، فیلم دکتر استرنجلاو آزمون زمان را پشت سر گذاشت و اکنون سزاوارانه به عنوان یکی از بهترین فیلم ها در حرفهی یکی از بهترین فیلمسازان تاریخ شتاخته می شود.
شماره ۸: The Elephant Man (مرد فیل نما)
محصول:۱۹۸۰
نامزد ۸ اسکار در سال ۱۹۸۱، یکی از بهترین فیلم های دیوید لینچ که هیچ اسکاری را به خانه نبرد. نامزدی برای بهترین فیلم، کارگردانی، فیلمنامهی اقتباسی، بازیگر مرد، طراحی صحنه، طراحی هنری، تدوین و موسیقی متن در رقابت با فیلم «گاو خشمگین» اسکورسیزی و فیلم «مردم معمولی» رابرت ردفورد، فیلم لینچ در اسکار بازنده شد. اما در سراسر جهان، به دلیل ترسیم داستان واقعی جان مریک که در زندگی واقعی جوزف مریک نام دارد (مردی از لحاظ جسمی ناقص و یا تغییر شکل داده شده که در قرن ۱۹ در انگلیس زندگی میکرده) سزاوارانه مورد تحسین قرار گرفته است.
به طور قطع یکی از زیباترین فیلم هایی که در آمریکا دهه ۱۹۸۰ ساخته شده است، با بازی بی نظیر جان هرت، آنتونی هاپکینز و آن بنکرافت، داستان غم انگیز نجات یک مرد که در بسیاری از موارد مورد بد رفتاری قرار گرفته و مانند یک حیوان با او رفتار شده، در حالی که از تمام اطرافیانش انسان تر بود.
شماره ۷: The Shawshank Redemption (رستگاری در شاوشنک)
محصول:۱۹۹۴
در روزی که این مطلب نوشته می شود، «رستگاری در شاوشنک» بالاترین رتبه را در IMDB دارد، بالاتر از قسمت اول و دوم پدرخوانده، و یقینا یکی از محبوب ترین فیلم ها در طول تاریخ سینما می باشد.
نامزدی برای بهترین فیلم، بازیگر نقش اصلی مرد (مورگان فریمن)، فیلمنامهی اقتباسی (فرانک درابونت)، فیلمبرداری، تدوین، موسیقی متن و ترکیب صدا که موفق به کسب هیچ یک از آنان نشد! بازی زیبای مورگان فریمن و تیم رابینز با فیلمنامهی به خوبی نوشته شده، بدون شک این فیلم را جزو قابل توجه ترین فیم های دهه ی ۹۰ می سازد.
شماره ۶: The Color Purple (رنگ ارغوانی)
محصول:۱۹۸۵
یکی از بهترین آثار در کارنامهی استیون اسپیلبرگ، در ۵۸مین جشنواره جوایز اسکار، این فیلم نامزد دریافت ۱۱ اسکار بود اما حتی یک اسکار هم با خود به خانه نبرد.
نامزدی در رشته های: بهترین فیلم،بازیگر نقش اول زن، بازیگر نقش مکمل زن، فیلمبرداری، فیلمنامه ی اقتباسی، موسیقی متن، آهنگ، کارگردانی هنری، طراحی صحنه و بهترین گریم.
این فیلم ۳۰ سال از زندگی دختری به نام Celia را دنبال می کند، از زمانی آغاز می شود که Celia در سن ۱۴ سالگی حامله است. با بازی درخشان ووپی گلدبرگ، کشمکش های زندگی مشقت بار او را دنبال می کنیم و اینکه چگونه از طریق باور داشتن بر خودش بر مشکلاتش غلبه میکند. فیلمبرداری زیبا و خوش آب و رنگ داویو، فضائی نامعمول برای فیلمی درباره سیاهان فراهم میآورد و موسیقی جونز پُر از ملودیها و آوازهای سیاهان است.
هر چند که فیلم «رنگ ارغوانی» هیچ مجسمه ای با خود به خانه نبرد، اما به عنوان یکی از بهترین آثار اسپیلبرگ به شمار میرود و به هرکس که عاشق سینماست پیشنهاد میشود که این فیلم را ببیند.
شماره ۵ : The Thin Red Line (خط باریک سرخ)
محصول: ۱۹۹۸
یکی از بهترین فیلم های جنگی که تا به حال ساخته شده است، با اقتباسی از رمان جیمز جونز با همین نام و به کارگردانی ترنس ملیک که برای ۷ اسکار در سال ۱۹۹۹ نامزد شد. نامزدی برای بهترین فیلم،کارگردانی،فیلمنامهی اقتباسی، فیلمبرداری ،موسیقی متن (هانس زیمر)، تدوین و صدابرداری که برندهی هیچ یک از این جوایز نشد.
فیلمی که بیشتر بر روی بعد انسانی شخصیت ها تمرکز می کند تا اکشن، خط باریک سرخ فیلمی کوبنده ،ضد جنگ و شاعرانه است که نقبی به درون انسان های درگیر جنگ زده، این فیلم قطعا از زمان خودش جلوتر است و اگرچه که در اسکار هیچ جایزه ای به آن تعلق نگرفت ولی به عنوان یک فیلم ماندگار از ترنس مالیک شناخته شده است.
شماره ۴: ۱۲Angry Men
محصول: ۱۹۵۷
اولین و بهترین فیلم در کارنامه ی حرفه ای سیدنی لومت، «۱۲ مرد خشمگین» در سال ۱۹۵۸ برای سه اسکار نامزد شد و هر سه اسکار به فیلم «The Bridge on the River Kwai» به کارگردانی دیوید لین تعلق گرفت. «۱۲ مرد خشمگین» در رشته های بهترین فیلم، کارگردانی (سیدنی لومت) و بهترین فیلمنامه اقتباسی نامزد دریافت جایزه شده بود.
«۱۲ مرد خشمگین» با استفاده از یک مکان واحد برای اکثریت زمان فیلم، هیئت منصفه ای از مردان را دنبال می کند که قرار است تصمیم بگیرند که آیا یک مرد به جرم قتل پدرش گناهکار است یا نه. در ابتدا اکثریت هیئت منصفه بر این باورند که شخص، گناهکار است اما همانطور که یکی از آنها می خواهد قبل از رسیدن به حکم پرونده را کمی بیشتر مورد بحث قرار دهد، دیگران شروع به تغییر نظر خود می کنند.
شاید بهترین جمله در وصف فیلم جملهی معروف هنری فوندا باشد؛ زمانیکه در میانهی فیلم بلند شد و سالن را ترک کرد، به سیدنی لومت گفت: «سیدنی، فیلم باشکوهی شده است.» دوازده مرد خشمگین بهراستی معنی واقعی سینما را تداعی میکند و یکی از بهترین فیلمهای تاریخ سینماست. فیلمنامهی حساب شده و ریزپردازانهی رینالد رز، بازی فوقالعادهی هنری فوندا و کارگردانی شگفتانگیز سیدنی لومت، این فیلم را جزو آثاری قرار میدهد که هر علاقه مند به سینما حتما باید آن را ببیند.
شماره ۳: The Conversation (مکالمه)
محصول: ۱۹۷۴
آیا میدانستید که فرانسیس فورد کاپولا کارگردان ۲ اثر شاهکار بوده که هر دو در یک سال به نمایش در آمدند ؟ فیلم «مکالمه» در برابر دیگر شاهکار کاپولا، «پدرخوانده ۲» در بخش بهترین فیلم شکست خورد و اسکار بهترین فیلم سال ۱۹۷۵ به «پدرخوانده ۲» تعلق گرفت.
«مکالمه» نامزد دریافت جایزهی بهترین فیلم، بهترین فیلمنامه ی غیراقتباسی (فرانسیس فورد کاپولا) و بهترین صدابرداری بود که موفق به کسب هیچ یک از آنها نشد، اما در فستیوال فیلم کن سال ۱۹۷۴، جایزه ی نخل طلایی – درآن زمان جایزه ی بزرگ فستیوال بین المللی فیلم نام داشت – را از آن خود کرد.
این فیلم که به طرز استثنائیای کارگردانی شده در ارتباط با یک جاسوس خصوصی است که از عذاب وجدان رنج می برد. بدون شک یکی از بهترین فیلم های دهه ی ۷۰ و کارنامهی حرفه ای کاپولا می باشد، با بازی بی نظیر جک هکمن این فیلم جزو آن دسته از آثار دهه ۷۰ است که هر علاقهمند به سینما باید آن را ببیند.
شماره ۲: The Great Dictator (دیکتاتور بزرگ)
محصول: ۱۹۴۰
دیکتاتور بزرگ یکی از فیلم های تحسین شده در کارنامه ی چارلی چاپلین است که یک طنز سیاسی می باشد، در سال ۱۹۴۱ نامزد دریافت پنج اسکار بود: بهترین فیلم، بهترین بازیگر نقش اصلی مرد (چارلی چاچلین)، بهترین بازیگر نقش مکمل مرد (جک اوکی)، بهترین فیلمنامه ی غیر اقتباسی (چارلی چاپلین) و بهترین موسیقی متن (مردیث ویلسون) و نتوانست برندهی هیچ یک از آنها شود.
داستان زندگی آدنوید هینکل دیکتاتور که در تلاش برای گسترش قلمرویش است درحالی که یک آرایشگر یهودی در تلاش است تا از آزار و اذیت توسط رژیم هینکل جلوگیری کند.
«دیکتاتور بزرگ» اگرچه که نتوانست هیچ اسکاری را ار آن خود کند اما این کمدی سیاسی که یکی از بهترین هنرمندان قرن بیستم، نویسنده، تهیه کننده، کارگردان و بازیگر نقش اصلی آن می باشد، جز محبوب ترین فیلم های سده اول سینما است و اگر عاشق سینما هستید بدون شک باید این فیلم را ببینید.
شماره ۱: Taxi Driver (راننده تاکسی)
محصول:۱۹۷۶
دومین برندهی نخل طلای کن در این لیست که اسکار را دست خالی ترک کرد، در سال ۱۹۷۷ نامزد دریافت ۴ جایزه اسکار بود، شامل بهترین فیلم، بهترین بازیگر نقش اصلی مرد (رابرت دنیرو) ، بهترین بازیگر نقش مکمل زن (جودی فاستر) و بهترین موسیقی متن (برنارد هرمان)
این فیلم مهیج روانشناسانه که از نظر بسیاری بهترین اثر اسکورسیزی و همچنین بهترین فیلمنامه ی نوشته شده توسط نویسنده و کارگردان تحسین شده، پل شریدر میباشد، داستان تیره ی عضو سابق نیروی دریایی را روایت میکند که از لحاظ روحی بی ثبات است و در نیویورک راننده تاکسی می شود. با دیدن فساد در سطح شهر به این فکر می افتد که اعمال خشونت آمیز او میتواند جوابی برای مشکلات موجود در شهر باشد.
یکی از بهترین بازیها در کارنامهی رابرت دنیرو و جودی فاستر، «راننده تاکسی» داستانی است درباره ی پارانویا و زخم های به جا مانده از جنگ و سزاوارانه به عنوان یکی از بهترین فیلم هایی که تا به حال ساخته شده در نظر گرفته می شود. این شاهکار اسکورسیزی را بارها و بارها می توان دید و به طور قطع جزو بهترین فیلم هایی است که در اسکار جایزه ای به آن تعلق نگرفت.