بررسی فیلم پرویز ساخته مجید برزگر؛
یک درام روانشناختی درگیر کننده از سینمای مستقل ایران
خشونت حاصل از سرکوب
وبسایت اردبیل سینما با افتخار تقدیم می کند: بررسی فیلم پرویز ساخته مجید برزگر – سینمای ایران معمولاً در تعریف «فیلمِ اجتماعی» دچار سوء تفاهم بوده است. چه بسیار فیلمهای پر مدعایی که تنها شعار اجتماعی بودن سر میدهند، اما هرگز نمیتوانند تصویری دقیق و قابل تأمل از جامعه ارائه کنند. فیلمهایی که تعریفشان از معضلات اجتماعی و تلقی شان از آنچه در جامعه میگذرد، کاملاً سطح پایین و بی ربط است و بنابراین نه روی مخاطبانشان تأثیر میگذارند و نه آنها را به شناخت و درک تازه ای از محیط اطرافشان میرسانند. در حالی که دست گذاشتن بر سوژه ای ملتهب، دلیلی بر موفقیت یک فیلم به عنوان اثری اجتماعی نیست و آنچه به فیلمی ارزش میدهد، نگاه تحلیلی و واقع بینانه اش به حقیقت نهفته در اجتماع است.
ویژگی ای که تنها یکی از نکاتِ مثبتِ فیلمِ قابلِ بحثِ پرویز به حساب میآید. فیلمی که بر خلاف اغلب آثار پر سر و صدای سینمای ایران، نه با نمادگرایی و نشانه گذاری های آشکار از تأثیر خود میکاهد و نه مخاطب خود را با نصیحت کردن دلزده میکند. پرویز از آن دست آثاری است که هم موفق میشود قبل از هر چیز یک شخصیت چند لایه و قابل درک خلق کند و هم قابلیت های تعمیم پذیری دارد.
شخصیت اصلی این فیلم یک مرد ۵۰ ساله مجرد به نام پرویز است که هنوز در خانه پدرش و تحت سلطه او زندگی میکند. مردی بی آزار که زندگی اش را محدود به یک شهرک کرده، مثل بچه ها سیگار کشیدنش را از پدرش پنهان میکند و صدای نفس کشیدن های سنگین اش، حکایت از روحی خسته و عقده های فرو خوردهای دارد که او را از درون تهی کردهاند. داستان اما از زمانی اوج میگیرد که پدر و به طبع او مردم شهرک، به یکباره پرویز را با تحقیر طرد میکنند. اتفاقی که موجب میشود مرد آسیب پذیری که از ورود به شهر میهراسد، به مرور علیه نظام سلطه پدر قیام کرده و دست به عقده گشایی های انتقام جویانه بزند. تا جایی که جواب خشونت روانی را با خشونت فیزیکی میدهد و از یک انسان مطیع به یک هیولا تبدیل میشود. او حتی تا آنجا پیش میرود که به پیرمرد صاحب خشکشویی نیز رحم نمیکند. پیرمردی که با آن نصیحت های آزاردهنده اش، به نوعی انگار صدای درون پرویز را بازتاب میداد. صدایی که توسط خود پرویز برای همیشه ساکت میشود.
این فیلمی است که با استفاده از جزئیات فراوان دست به تحلیل روانشناختی شخصیت اصلی اش در مواجهه با جامعه میزند و با هنرمندی، روانشناسی او را در دل روایت جاری میکند. فیلمی درباره خشونت حاصل از سرکوب. درباره انسانی که محصول طبیعی محیط بیمار اطرافش است و خشونت اش را نیز نثار همان محیط میکند. کمتر فیلمی در سالهای اخیر سینمای ایران توانست سویه تاریک ذات بشر را تا این اندازه قابل لمس به تصویر بکشد و به شکلی هوشمندانه آن را با شرایط اجتماعی امروز ما پیوند بزند.
مجید برزگر با پرویز مخاطب را درگیر احساسات درونی شخصیتی غریب و منحصر به فرد کرده، مراحل تحولش را به شکلی قابل درک به تصویر میکشد و با خلق تعلیقی حساب شده، یک درام تکان دهنده را شکل میدهد. درامی که یک تجربه قابل تحسین برای سینمای ما در سالهای اخیر به حساب میآید و خشونت جاری در جامعه امروز ما را پیش رویمان قرار میدهد. این از آن فیلمهاست که مخاطب را پس از تمام شدن نیز رها نمیکند. مخاطبی که تلنگر خورده و با خود میاندیشد که چه بر سر ما آوردهاند و ما چه بر سر یکدیگر می آوریم؟ وقتی محدودیت با تحقیر و نادیده گرفتن وجوه انسانی همراه میشود، میتواند تأثیرات جبران ناپذیری بگذارد. چه بر سر این جامعه آمده که پرویز باید مجبور باشد آن همه اعمال خشن انجام دهد تا بتواند به مرحله «دیالوگ» با پدرش برسد؟ شخصیت پرویز آدم را یاد یکی از دیالوگهای ابتدای فیلم میاندازد. آنجا که پدر میگوید: «این کتلت نپخته، سوخته.» حکایت پرویز هم همین است. مردی که نپخته، سوخت. مردی که اتفاقاً فیلم به او به چشم یک قربانی نگاه میکند. قربانی ای که خود قربانی میگیرد. در این سینما که بسیاری از فیلمها یا بر طبل بی عاری میکوبند و یا داشتن زندگی سخت را امری مقدس جلوه میدهند، چنین اثری که واقعیت را جلوی چشمانمان قرار دهد، غنیمت است. یک فیلم از سینمای مستقل ایران که ارزش دیده شدن را دارد. فیلمی که به خوبی از فرم سنجیده اش، در جهت به تصویر کشیدن جهان معنایی مورد نظرش استفاده می کند.
نویسنده: آریان گلصورت
نگاهی به فیلم سینمایی «پرویز» ساخته مجید برزگر؛ موضوع فیلم پرویز همیشه به روز است
یک ایده بکر است…
داستانی که در فیلم «پرویز» روایت می شود یک ایده بکر است، از آن موضوعاتی که زمانی خاصی برای فیلم شدنش وجود ندارد. می شد پرویز ده سال قبل یا ده سال بعد ساخته شود. موضوع فیلم پرویز همیشه به روز است. دومین ساخته مجید برزگر که این روزها در گروه هنر و تجربه اکران شده است یک اثر روانشناختی پیرامون آدم های یک جامعه است. حالا این جامعه هر جایی می تواند باشد چون پرویز اساساً حرفی که می زند جهانی است. روابط بین انسانها مسئله بیش از حد مهمی است که برزگر در غالب که فیلم داستانگو آن را روایت کرده است.
پرویز داستان مردی ۵۰ ساله است که با پدرش در یک شهرک زندگی می کند. ظاهر بیش از حد چاقش او را از دیگران متمایز کرده. پرویز برای اهالی شهرک کار می کند. بچه های شان را به مدرسه می برد و شارژ ساختمان جمع می کند و نگران خرابی های ساختمان مثل آسانسور است.
آغاز فیلم تا ده یا ۱۵ دقیقه اول کند و کسالت آور است نماهای کشدار با فضاها و رنگ های سرد و کند بودن خود شخصیت پرویز تماشاگر را خسته می کند، اما از زمانی که پرویز به خانه می آید و آذر را در خانه می بیند و پدرش می گوید می خواهد با آذر ازدواج کند همه چیز عوض می شود. قلاب برزگر به مخاطب گیر می کند و فیلم جذابیت خودش را به دست می آورد. از زمانی که پدر، پرویز را از خانه بیرون می کند داستان شکل می گیرد. پرویز وقتی از آن شهرک می رود دیگر کسی از اهالی آن شهرک به پرویز اهمیت نمی دهد و پرویز آدم دیگری می شود. در اول فیلم می بینیم که او چقدر نگران اهالی شهرک است و چقدر با دقت به امور ساختمان رسیدگی می کند. اما رفته رفته پرویز مثل ظاهرش یک آدم ترسناک و یک آدم خطرناک برای جامعه اش می شود. گوشت ها را آغشته به سم می کند که سگ های اهالی شهرک بمیرند، زیرآب همکارش را می زند، سگ آن پسر بچه را به آشغالی می اندازد، کالسکه نوزاد را در اتوبان رها می کند و یا صاحب خانه اش را در انباری حبس می کند. اینها همه نتیجه طرد شدن پرویز از جامعه اش هست که حالا برزگر این جامعه را به شکل یک شهرک نشان داده است. برای همین است که این فیلم هیچ وقت تاریخ انقضا ندارد. با اینکه برزگر پرویز را دو سال پیش ساخته، اما همین حالا هم که اکران شده است موضوع روز جهان ماست. پرویز با آن هیکل درشتش و نفس نفس زدن هایش هیچ وقت نمی خواهد آدم بدی باشد یا در حق کسی مثل پدرش بدی کند، اما این طرد شدنش از سوی پدرش و ساکنین شهرک او را خشن می کند.
برزگر به عنوان کارگردان پرویز را در یک جامعه رها کرده است که ببیند او چگونه می خواهد از عهده خودش بربیاید. نمونه آدم هایی مثل پرویز در جامعه ما زیاد هستند. پیرپسرها یا پیردخترانی که از آدم ها گریزان می شودند و شاید زخم زبان های اطرافیان آنها را خشن می کند. چون این دسته از آدم ها همیشه از محیط کار و زندگی شان طرد می شوند دست به کارهای خطرناک می زنند که راحت ترین کارشان خود کشی است. این خصوصیات را در پرویز می بینیم، پرویز فیلم ما با آن چاقی مفرط و چهره شکسته یا زمختی که دارد در اول فیلم کم حرف می زند، خجالتی است و حتی جلوی پدرش بی اراده است و راحت از آن خانه می رود حتی جلوی پدرش سیگار هم نمی کشد، اما رفتن پرویز از آن شهرک و وقتی به پدرش می گوید دیگر بین ما هیچ چیزی نیست این تهدید یعنی تهدید یک جامعه. یعنی اینکه یک جامعه در معرض خطر است. اگر پرویز با پدرش یا آذر یا مردمان آن شهرک مشکل دارد پس چرا نوزاد را می دزدد؟ چرا سگ ها را مسموم می کند؟ چرا شیشه بوتیک را می شکند؟ چرا صاحب خانه را حبس می کند و در آخر وقتی از زخم زبان های ۳۰ ساله آن صاحب خشک شویی خسته می شود او را به راحتی می کشد. اینجاست که پرویز یک فرد خطرناک برای جامعه اش می شود. اگر پدرش او را از خانه بیرون نکرده بود هیچ خطری کسی را تهدید نمی کرد، اما این احمال کاری که همیشه از خانواده آغاز می شود می تواند یک جامعه را به آسیب برساند.
یکی از مهمترین حسن فیلم این است که زیاد وارد جزئیات نمی شود، مثل اینکه عاقبت آن صاحبخانه حبس شده چه می شود. پایان فیلم هم در همین راستا تمام می شود، درست در اوج که می خواهیم بدانیم پرویز با پدرش و زن پدرش چه کار می کند. فیلم تمام می شود این پایان باز برای مخاطب گروه هنر و تجربه یک پایان بی نظیر و غافلگیر کننده است، زیرا که همه منتظر یک اتفاق هستند، اما شاید این اتفاق هولناک رخ بدهد پرویز آذر و پدرش را بکشد و سرانجام خودکشی کند که این به عهده تماشاگر است که چه حدسی می زند.
فیلم پرویز یک داستان عادی روزمره دارد و عاری از هرگونه تجمل گرایی در فرم و هیچ افه تصویری و صوتی ندارد، برزگر قصه اش را در غالب یک درام ساده روایت می کند، اما این محتوای قوی فیلم است که فرم را تشکیل می ده، فرمی که تا آخر به زیبایی ادامه پیدا می کند. در دقایقی از فیلم ریتم فیلم تند می شود، اما تماشاگر این قدر در داستان گیر افتاده که متوجه این اتفاق نمی شود.
چقدر خوب بود فیلم های گروه هنر و تجربه اکران گسترده داشت که مردم فکر نمی کردند این نوع فیلم ها فقط برای یک قشر خاص است. مخاطب عادی سینما هم می توانند از دیدن پرویز لذت ببرند.
نویسنده: افشین علیار
منبع: کافه سینما | بانی فیلم آنلاین | آرشیو وبسایت سینما قدس اردبیل