وبسایت اردبیل سینما تقدیم می کند: نقدی بر فیلم متری شیش و نیم – متری شش و نیم با یک سکانس تعقیب و گریز نفسگیر آغاز میشود تا از همان ابتدا درست قبل از شروع تیتراژ بینندهاش را میخکوب کند.
دوربین فیلم جدید سعید روستایی نسبت به فیلم قبلی او جسورتر و سیالتر است و گاهی انقدر افشاگرانه عمل میکند که فیلم را به یک مستند نزدیک میکند. میزانسهای شلوغ چنان با جزئیات چیده شده که قبل از رسیدن به سی دقیقه نخست فیلم میپذیرید که روستایی دست کم در کارگردانی پیشرفت چشمگیری داشته است. نیمه نخست فیلم پر از لانگ شاتهاییست که عالی از کار درآمده. نماهایی مانند سکانس حمله پلیس به قرارگاه معتادان چه در آن بیغوله حاشیه شهر و چه در پارک وسط اتوبان تصویری واضح و درست و به دور از کلیشههای مرسوم، از پلیسِ داستان و همکارانش و محیط پر از ترس و بدبختی که با آن سر و کار دارند به ما نشان میدهد.
از نیمههای فیلم وقتی صمد (پیمان معادی) پلیس باهوش و جاه طلب داستان،
قدم به قدم طعمههایش را با چند سکانس جذاب بازجویی و حربههای پلیسی که در
آن خبری از مدارا و عطوفت نیست، وادار به تسلیم میکند و به ناصر خاکزاد
(نوید محمد زاده) میرسد؛ دیگر این شخصیت پردازی خوب فیلم است که به کمک
کارگردان میآید تا داستانی که انتهایش مشخص است را با قدرت قطب مثبت و
منفیای که ساخته پیش برد.
کهن داستان دزد و پلیس اینجا به خوبی کار
میکند. اغراق نیست اگر بگوییم تاکنون هیچ فیلمی در سینمای ما نتوانسته از
الگوی فیلم «مخمصه» مایکل مان استفاده کند و تا این حد موفق باشد. هر دو
کاراکتر اصلی به یک اندازه باهوش هستند و عقاید و چارچوب خاص خود را دارند.
آنها از آزار دادن یکدیگر لذت میبرند، یکی برای اعتراف گرفتن و دستگیری
خلافکاران بزرگتر و دیگری برای آنکه ثابت کند که قانون توان مبارزه با او
را ندارد و بیخود نیست که پنج سال پلیس را فریب داده است.
همین
قدرتمند تعریف شدن قطب خیر و شر باعث میشود شاهد چندین دوئل تماشایی میان
صمد و ناصرخاکزاد باشیم. دوئلهایی که با کشف نقاط ضعف یکدیگر ترتیب
میدهند و حتی یکبار موقتا به نفع ناصر خاکزاد با بازی درجه یک نوید
محمدزاده تمام میشود.
پس بزرگترین دستآورد فیلم را باید ساختن یک پلیس واقعی دانست. پلیسی که
با بازی درخشان پیمان معادی یک شخصیت محکم و قوی دارد و با لحن قاطع و شوخ
طبعیِ کنایه آمیزش از همان ابتدا جذابیتش را به رخ میکشد. روستایی با
شجاعت نقطه ضعفهای این کاراکتر مانند مشکلات خانوادگی و پرونده بازی که در
دادگاه دارد را هم به بیننده میگوید تا تماشاگر بیشتر با قهرمانش همدلی
کند.
متری شش و نیم اما بیشتر از نیم ساعت پایانی خود و پایان بندیاش لطمه
میخورد. سکانسهای انتهایی فیلم طولانیست و پلیس جذاب از یک جایی به بعد
کمرنگ و حذف میشود و همین ریتم فیلم را کند میکند. ریتمی که با بگو مگوها
و تقابل معادی و محمدزاده به اوج رسیده بود.
وکیل داستان بدترین
شخصیت فرعی فیلم است که برای وکیل همچین خلافکاری بودن ضعیف و منفعل است.
سکانس ملاقات ناصر خاکزاد با خانوادهاش نیز باوجود چند پلان درخشان، بیش
از حد با آه و ناله در پی تحریک احساسات بیننده است که با کلیتِ سرد فیلم
در تضاد قرار میگیرد.
فیلم عملا دو پایان دارد، گرچه هر دو پایان جذاب
است و میتوان درک کرد روستایی خواسته فیلمش را با قهرمان خود یعنی پلیس
آغاز کند و با او به پایان برساند. اما بین این دو پایان سکانسهای کند و
طولانی کم نداریم. سکانسهایی که انقدر بیجهت کش میآیند که تاثیر
گذاریشان را عملا از دست میدهند. روستایی میتواند با تدوین مجدد و کوتاه
کردن فصل پایانی تا حد زیادی مشکل را برطرف کند.